سلام
من در یک موسسه ی فرهنگی مشغول به فعالیت هستم در این موسسه از هر دو جنس دختر و پسر مشغول کارند
من خیلی اتفاقی از یکی از آقایون اونجا خوشم اومده
هر وقت می بینمش قلبم تندتند می زنه ولی از این ماجرا هیچ کس خبر نداره فقط خودم اذیت می شم و البته نیتم هم از رفتن به اونجا و انجام دادن وظایفم تغییر کرده روی مطرح کردن این قضیه با مسئولان رو هم ندارم
تمام فکر و ذکرم هم شده همون برادر
می شه کمکم کنین؟
باسمه تعالی
خواهر خوبم سلام
از اینکه این حقیر را جهت پاسخگویی به سئوال خود انتخاب نموده اید متشکرم، ان شاالله در تمامی مراحل زندگی خود موفق و سربلند باشید .
قبل از پاسخ به سئوال جنابعالی توجه شما را به چند نکته جلب می نمایم که اطلاع شما از آنها ضروری است :
1- رضایت پدر و خانواده شما و اطلاع از این موضوع ضروری است، نحوه اطلاع دادن به خانواده بسته به نوع بافت خانواده ها متفاوت است و از راههای گوناگون امکان پذیر می باشد .
2- خواستگاری نمودن مرد از زن در جامعه نوعی احترام به شخصیت والای زن می باشد و حق انتخاب در زن همان اختیار در پاسخ مثبت یا منفی دادن او به خواستگاران خود است .
همچنین درخواست مستقیم ازدواج یک زن از مرد با شخصیت بالای زن در تناقض است و نوعی بی ارزشی زن را به همراه خواهد داشت .
خداوند متعال مرد را مظهر طلب، عشق و تقاضا و خواهش قرار داده و زن را مظهر مطلوب بودن، معشوق بودن و ناز آفریده است، زن گل است و مرد بلبل، زن شمع است و مرد پروانه .
3- فردی که مد نظر شماست ارزش اینکه همسر شما باشد را داشته باشد و فردی فرهیخته و دانا و با انصاف باشد در غیر اینصورت اگر ازدواجی رخ داد در تمام اتفاقات ناگوار زندگیتان این مساله را اهرم فشاری بر شما قرار خواهد داد .
4- خود را برای پاسخ منفی احتمالی او و شاید واکنش بسیار منفی خانواده اش آماده نمایید .
5- سعی نمایید از مواجهه رودرو با او بکاهید و بیشتر از این احساسات خود را خرج مساله ای مبهم ننمایید .
6- در محل کار خود به هیچ وجهی همکاران خود را از این موضوع مطلع ننمایید یا رفتاری از خود بروز ندهید که آنها پی به این علاقه ببرند .
7- جنس زن مساوی است با شور، حرارت، احساسات وافر و عواطف لطیف، هر چند بزرگترین و ارزشمندترین شاخصه ی یک زن همین عواطف اوست، در تصمیم گیزیها بزرگترین نقطه ضعف او هم همین احساسات اوست، لذا سعی نمایید قبل از اینکه هر رابطه ای منجر به ازدواج نشده احساسات را به حداقل ممکن برسانید .
و اما قسمت اصلی پاسخ به سئوال شما که آن را طی پنج گام توام تقدیم می نمایم :
گام نخست : آیا قصد شما از فکر کردن به آن پسر ازدواج است ؟
اگر پاسختان منفی است بهتر است این مواجهه را همین جا ختم نمایید و محل کار خود را تغییر دهید .
گام دوم : اگر پاسختان مثبت است به صورت غیر مستقیم اطلاعات اولیه آن پسر من جمله مجرد بودن یا نبودن او، نامزد داشتن یا نداشتن او را استخراج نمایید .
گام سوم : اگر اطلاعات اولیه را کسب نموده اید و او را کیس خوبی به حساب می آورید از شخص ثالثی که باید فردی با تجربه و فهمیده باشد بخواهید از زیر زبان او بکشد آیا تمایلی به ازدواج دارد یا خیر ؟ و اگر تمایل دارد شما را با لطافت خاصی به او معرفی نماید و نظر او را جویا گردد .
نکته :
- فرد سوم تحت هیچ شرایطی از بستگان درجه یک شما مخصوصا پدر شما نباشد .
- بنده شخصا با کمک همسرم حاضر به انجام این کار برای شما هستیم .
گام چهارم : اگر فرد مورد نظر تمایل به ازدواج نیست یا نظری به شما ندارد محل کار خود را تغییر دهید و دیگر به او فکر ننمایید .
گام آخر : اگر آن برادر در گفتگو با رابط شما ابراز تمایل نمود و جواب ابتدایی ایشان نسبت به شما مثبت بود، جریان را به حالت طبیعی خود بیندازید و از همان راه سنتی خواستگاری که در کشور ما مرسوم است کار را پیگیری نمایید .
ان شاالله پاسخ اینجانب راهگشای شما بوده باشد .
والسلام
میم . شین
اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1
اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =10
اگر (پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =100
اگر دارای (اصل و نسب) هم باشند پس سه تا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =1000
ولی اگر زمانی عدد یک رفت (اخلاق) چیزی به جز صفر باقی نمی ماند و صفر هم به تنهایی هیچ نیست
پس ان انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت
دانلود فایل از اینجا
http://www.persiangig.com/pages/download/?dl=http://shiri216.persiangig.com/agahane.pdf
من ندارم زن و از بی زنیم دلشادم از زن و غر زدن روز و شبش آزادم نه کسی منتظرم هست که شب برگردم نه گرفتم دل و نه قلوه به جایش دادم زن ذلیلی نکشم هیچ نه در روز و نه شب نرود از سر ذلت به هوا فریادم "هر زنی عشق طلا دارد و بس? شکی نیست" نکته ای بود که فرمود به من استادم شرح زن نیست کمی? بلکه کتابی است قطور چه کنم چیز دگر نیست از آن در یادم هر کسی حرف مرا خبط و خطا می خواند محض اثبات نظرهای خودم آمادم(!) زن نگیر - از من اگر می شنوی- عاقل باش! مثل من باش که خوشبخت ترین افرادم مادرم خواست که زن گیرم و آدم گردم نگرفتم زن و هرگز نشدم من آدم! هیچ کس نیست که شیرین شود از بهر دلم نه برای دل هر دختر و زن فرهادم الغرض زن که گرفتی نزنی داد که: "من از چه رو در ته این چاه به رو افتادم؟
ان شاءالله با دعای خیر شما تا هفته آینده مطلبی جامع و کامل در مورد تحقیقات ازدواج آماده و تقدیم شما دوستان عزیز خواهم نمود.
امیدوارم مطالب وبلاگ گره ای از مجهولات ذهنی شما بگشاید.
والسلام
باسمه تعالی
سلام
من پسر جوانی هستم حدود 20 ساله .
می گویند ازدواج نیمی از دین را کامل می کند و با ازدواج نیمی از دین کامل می شود.
اما کسانی مثل من که خانواده و شرایط زندگی آنها اجازه ازدواج را به آنان نمی دهند و از طرفی میدانم که با ازدواج به حس تنهایی پایان میدهد خیلی از کارهایی که را که امروز بر اثر تنهایی و میل به جنس مخالف انجام میدهم را دیگر انجام نخواهم داد.
اما شرایط اجازه ازدواج را به من نمیدهد .
من چه باید بکنم
لطفا جواب در یک پست در همین وبلاگ بدهید
***
با عرض سلام حضور دوست محترم ( یه آشنا )
در پاسخ به پرسش به جای جنابعالی ابتدا آیات 32 و 33 سوره نور را با هم مرور می نماییم و با استفاده از مفهوم این دو آیه ان شاءالله به جوابی منطقی خواهیم رسید.
- و انکحوا الایامی و الصلحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله و الله واسع علیم - 32 نور
- و لیستعفف الذین لا یجدون نکاحا حتی یغنهم الله من فضله ... – 33 نور
و البنه باید مردان بی زن و زنان بی شوهر و کنیزان و بندگان خود را به نکاح یکدیگر درآورید اگر مرد و زنی فقیرند خدا به لطف خود آنان را بی نیاز و مستغنی خواهد فرمود که خدا به احوال بندگان آگاه و رحمتش وسیع است.
و آنان که وسیله نکاح نیابند باید عفت پیشه کنند تا خدا آنها را به لطف خود بی نیاز گرداند... .
در آیه اول خداوند به بزرگترها امر می کند پسران و دختران مجرد آماده ( صالح ) برای ازدواج را به تزویج یکدیگر درآورید و اطمینان داشته باشید اگر دچار فقر مالی هستند خداوند از دریچه لطفش بی نیازشان می کند آخر اوست که به احوال بندگان خود آگاه است .
لکن در آیه دوم اشاره به کسانی دارد که به دلایل مختلف قادر به ازدواج نمی باشند، به این دسته توصیه می شود عفت پیشه نمایند تا خداوند آنها را نیز به لطف و کرم خود بی نیاز نماید.
نکته ظریف در آیه دوم اینجاست که بحث عفت پیشه نمودن مطرح شده است، حال چگونه می توان در راه پاک بودن و پاک ماندن (عفت) قدم برداشت ؟
در پاسخ این قسمت از مسئله چند نکته به ذهن انسان می رسد :
1- همیشه و همه جا خداوند متعال را ولی نعمت خود بدانیم و از او استمداد و کمک بطلبیم مگر نه این است که خود به ما آموخته است : « الیس الله بکاف عبده » 36 زمر
2- ارتباطها و اعمال معنوی خود را بیشتر نمائیم و در توسلات خود به انوار مقدس اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام از آنها بخواهیم واسطه فیض در درگاه الهی شوند تا مشکلات سد کننده راه برطرف گردد.
3- فراموش نکنیم ما انسانها دارای قوه ی بسیار عظیم اراده هستیم، همان اراده ای که یوسف علیه السلام توانست با مدد از آن و خدای باریتعالی بر مکر و حیله زلیخا و زنان مصر فایق آید.
4- همگام وهمراه شدن با دوستان صالح نیز می تواند ما را در این مسیر یاری رساند همانگونه که داشتن دوستان بی بند و بار سم مهلکی است که هر کسی را توانایی مقابله با آن نمی باشد.
5- اوقات فراغت و تنهایی خود را به فعالیتهای سازنده و مفید نظیر مطالعه - تحقیق – ورزش و ... اختصاص دهیم و نگذاریم تنهایی بر ما غلبه کند.
6- تحت هیچ شرایطی خود را در موقعیتی قرار ندهیم که به گناه و فساد ختم می شود.
از جمله موقعیتهایی که فرجام آن فساد و تباهی است : هرزه بودن چشم و عدم کنترل نگاه در برخورد با نامحرمان - قرار گرفتن در محیطهای فاسد - اجام امور شبهه ناک که مسیر را در انجام گناه تسهیل می نماید – برخورد بی جهت و بدون ظرورت با افراد نامحرم و ... .
پس دوست محترم اول نگاه کن اگر مشکلی که سد راه شماست صرفا ساخته ذهن شماست یا اینکه مشکل اقتصادی است توکل برخدا نما و جهت ازدواج اقدام نما، ان شاءالله خداوند به لطف و کرم خود شما را یاری خواهد رسان و اگر مشکل خود را بزرگتر از اینها می بینی به امر الهی همان مسیر عفت را پیشه نما و در این حین با هماهنگی و همراهی خانواده خود به سمت محیا نمودن شرایط لازم برای ازدواج حرکت نما.
ان شاءالله توانسته باشم در این فرصت کمی که دارم پاسخی منطقی به پرسش حضرتعالی ارائه نموده باشم .
اگر تصویر واضح نیست آن را در رایانه خود ذخیره نمایید و سپس مشاهده کنید.
باسمه تعالی
سلام دوست محترم
همانطور که از ظاهر وبلاگ به دست می آید نویسنده با همکاری شما سعی دارد فقط به موضوع انتخاب در امر ازدواج بپردازد، البته نه هر نوع انتخابی بلکه انتخاب برتر.
- انتخاب برتر ممکن است انتخاب بهترین شخص نباشد ولی ثمره اش چیزی جز آرامش نخواهد بود.
- انتخاب برتر با هیجان سازگاری خوبی ندارد بلکه در آن مساله شناخت بسیار موثر است و حرف اول را می زند.
- در انتخاب برتر انتخاب می کنی و انتخاب می شوی.
در انتخاب برتر باید اول از خود شروع کنی ( خودشناسی و فهم نقاط ضعف و قوت خود ) سپس با ظرافت خاص فرد مورد نظر را بیابی و وقتی او را پیدا نمودی با دقت تمام او را بشناسی و اگر نتیجه شناخت مثبت بود با مراجعه به دل خود حرف آخر را بزنی.
پس: خودشناسی + آشنایی اجمالی با شخص مقابل + آشنایی کامل با او + پاسخ مثب قلب = انتخاب برتر
ان شاءالله با یاری خداوند متعال در نوشته های آتی با مرور زمان مراحل مختلف انتخاب برتر را خواهیم آموخت.
ان شاءالله
باسمه تعالی
با عرض سلام مجدد
پس از اینکه شما دوست گرامی با کلیات مباحث مد نظر در وبلاگ آشنا شدید سراغ مرحله اول از انتخاب برتر، یعنی خودشناسی می رویم.
البته فراموش نشود ما در اینجا مطالب را به صورت اجمالی مورد بررسی قرار خواهیم داد و از طولانی شدن آن پرهیز می نماییم.
فرض بر این است که بنده و جنابعالی شرایط اولیه برای ازدواج از جمله بلوغ فکری و عاطفی و... را احراز نموده ایم و خود را آماده امر مبارک ازدواج می دانیم.
- خودشناسی
در این مرحله از مسیر انتخاب برتر باید با تمام قوا به ابعاد مختلف وجودی خود پی ببریم.
انسان دارای دو بعد روحی و جسمی است که هر کدام شاخصه های خود را دارد.
در این مرحله با دیدی کلی که برخواسته از بررسی جزئیات زندگی ماست خواهیم یافت که :
اعتقادات، اخلاق، فرهنگ، ظاهر فردی، وضعیت اقتصادی و... ما چگونه است و در چه مسیری در حال سیر است. نگرشمان به مسایل سیاسی چگونه است. بهره هوشیمان به چه اندازه است و... .
خلاصه در یک کلام دید ما نسبت به خودمان چگونه است.
رسیدن به این شناخت از راه طرح سئوالات جزئی در بابهای مطرح شده از خود و دادن پاسخ بدون هیچ شائبه ای به سئوالات با همراهی و همدلی دوستانمان امکان پذیر است .
پس: تلاش مضاعف برای شناخت خود + نظاره کردن خود از دید دیگران = خودشناسی
ان شاءالله در مبحث بعدی نمونه هایی از سئوالات از خود را مطرح می نماییم .
باشد که مورد استفاده شما دوست محترم قرار گیرد.
ان شاءالله