سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت گمشده مؤمن است، پس هریک از شما گمشده اش را در هر جا یافت، آن را برگیرد . [امام صادق علیه السلام]

ازدواج آگاهانه، همین و بس


ایندیپندنت فاش کرد؛
طرح سری آمریکا برای مسلح کردن انقلابیون لیبی

یک روزنامه انگلیسی در گزارشی فاش کرد آمریکا از پادشاه عربستان خواسته است تا تسلیحات نظامی از طریق هوا در اختیار مخالفان قذافی در لیبی قرار دهد.

به گزارش فارس، "رابرت فیسک " خبرنگار خاورمیانه روزنامه انگلیسی ایندیپندنت نوشت: آمریکایی‌ها از عربستان سعودی خواسته‌اند اگر می‌توانند تسلیحات در اختیار مخالفان قذافی در لیبی قرار دهند. 

خبرنگار ایندیپندنت با بیان اینکه اوباما از خاندان سعودی خواسته است تا از طریق هوا تسلیحات در اختیار مخالفان دیکتاتور لیبی قرار دهند، نوشت: پادشاهی سعودی که اکنون با تظاهرات روز خشم جمعه مواجه است و تمامی تظاهرات‌ها را ممنوع کرده، تاکنون پاسخی به درخواست فوق‎محرمانه واشنگتن نداده است. 

فیسک ادامه داد: این در شرایطی است که ملک عبدالله پادشاه عربستان شخصا از قذافی متنفر است چرا که حدود یک سال قبل سعی در ترور وی داشت. 

به نوشته این روزنامه انگلیسی، درخواست واشنگتن در راستای دیگر همکاری‌های نظامی آمریکا با عربستان سعودی است. 

ایندیپندنت افزود: به سعودی‌ها گفته شده است که مخالفان قذافی به راکت‌های ضد تانک و خمپاره به عنوان اولین اولویت خود برای دفع حملات قذافی و همچنین به موشک‌های زمین به هوا برای سرنگونی جنگنده‌های دیکتاتور لیبی نیاز دارند. 

رابرت فیسک ادامه داد: این تسلیحات می‌تواند در عرض 48 ساعت به بن‎غازی برسد اما باید به پایگاه‌های هوایی در لیبی یا فرودگاه بن‎غازی انتقال یابد. 

ایندیپندنت تصریح می‌کند: طراحان نظامی آمریکا این امر را روشن‌ ساخته‌اند که منطقه پرواز ممنوع حمله هوایی به لیبی را ناگزیر می‌سازد و بنا براین واشنگتن را در کنار مخالفان قذافی مستقیما وارد جنگ می‌کند. 


منبع : رجانیوز



میم شین ::: پنج شنبه 89/12/26::: ساعت 11:6 عصر


به نام خدا

غلامعلی حدادعادل در گفت وگو با نشریه پاسدار اسلام نکات مهم و خواندنی از زندگی شخصی رهبر انقلاب بیان کردند که مختصری از آن در جهان منتشر شده است.در این گفت وگو حدادعادل نکاتی نیز در خصوص زندگی شخصی آقا مجتبی فرزند رهبر انقلاب طرح می کنند که به دلیل اهمیت آن به طور مجزا منتشر می شود.اخیرا جریان ضد انقلاب خارج از کشور دروغ هائی به آقا مجتبی نسبت داده بودند که حدادعادل به کذب بودن آنها اشاره می کند.

به گزارش جهان حدادعادل در بخشی از سخنان خود می گوید:حالا که صحبت از آقا مجتبی به میان آمد باید بگویم من بعد از آنکه با آقازاده‌های مقام معظم رهبری و مخصوصاً با آقا مجتبی از نزدیک آشنا شدم، به حکم «تعرف الاشجار باثمارها» ارادتم به آیت‌الله خامنه‌ای بیشتر شد و فهمیدم که ایشان فرزندان خود را بسیار خوب تربیب کرده‌اند و آن صداقتی که عملاً بر زندگانی ایشان حاکم بوده در تربیت فرزندانشان تأثیر کرده‌است. می‌دانم که آقا مجتبی هرگز راضی نیست من درباره او صحبتی بکنم و سخنی بگویم و خودش هم هرگز درباره خودش کمترین سخنی به زبان نمی‌آورد و از خود در برابر تهمت‌ها و اهانتها، دفاعی نمی‌کند. اما جسته و گریخته می‌دانم که سالهاست در قم درس خارج تدریس می‌کند و اوقات خود را در منزل یا به مطالعه فقه و فقاهت می‌گذارند یا به عبادت. من طی سیزده‌سال گذشته که با او نسبت پیدا کرده‌ام هنوز صدای بلند او را نشنیده‌ام و گناهی از او ندیده‌ام. وقتی می‌بینم که دشمنان انقلاب و اسلام و ایران، چطور سعی می‌کنند چهره‌های پاک را، در نظر مردم، زشت جلوه دهند احساس می‌کنم اگر سکوت کنم گناه کرده‌ام.

بد نیست به نکته‌ای اشاره کنم که همین الان به خاطرم رسید. پس از شلوغی‌های بعد از انتخابات سال 88، جوانی بود که من او را می‌شناختم و شنیدم که او هم در این قضایا و در تظاهرات و اعتراضات و کارهای پشت صحنه بسیار فعال است. یک روز با او قرار گذاشتم و به دفتر من آمد و با او صحبت کردم و گفتم:« این حرف‌هایی که زده می‌شود و این ادعای تقلب در انتخابات، کلاً دروغ است و من اگر مطمئن نبودم، وارد میدان نمی‌شدم. از میان این حرف‌هایی که در سایت‌ها و خیابان‌ها و تلویزیون‌های خارجی می‌زنند، دروغ بودن یکی را خیلی راحتتر می‌توانم به تو اثبات کنم و آن حرف‌هایی است که راجع به آقا مجتبی می‌زنند. می‌خواهی همین الآن و بدون قرار قبلی، دست تو را بگیرم و به منزل دخترم ببرم و بگویم مهمان دارم و تو ببینی که آقا مجتبی با 40 سال سن چه طوری زندگی می‌کند؟ بیا برویم تا ببینی که زندگی ایشان به مراتب از زندگی یک کارمند متوسط شهرستانی ساده‌تر است و آپارتمانی که ایشان دارد با هیچ یک از خانه‌های این آقایانی که خودشان را وسط انداخته‌ و ادعای تقلب را ساخته‌اند قابل مقایسه نیست. شما حتماً این شایعه را شنیده‌ای که 1?5 میلیون پوندی که بانک‌های انگلیس مسدود کرده‌اند، متعلق به آقا مجتبی است!‌ یا داستان کامیون پر از شمش طلا را که به ترکیه رفته و گفتند متعلق به ایشان بوده است، حتماً شنیده‌ای. اثباتش کاری ندارد. سرزده و همراه هم می‌رویم و زندگی آقا مجتبی را ببینی.» البته آن جوان حرفم را قبول کرد، چون مرا می‌شناخت و گفت: «می‌دانم این حرف‌ها دروغ است.» گفتم‌: «پس بقیه حرف‌ها را هم به همین شکل قیاس کن. خارجی‌ها چون می‌دانند مردم ایران نسبت به زندگی رهبرانشان حساس هستند، این دروغ‌ها را جعل می‌کنند تا بین مردم و نظام فاصله بیندازند.»


منبع : http://www.asr-entezar.ir/archives/4883



میم شین ::: پنج شنبه 89/12/26::: ساعت 11:6 عصر


قدرت مزار شهیدان ایرانی قدرتمندتر از توان هسته‌ای
شبکه خبری راشاتودی در گزارشی از بهشت زهرا تهران نوشت:آرامگاه‌های شهیدان یک بُعد قدرت ایرانی‌ها حتی بیشتر از قدرت هسته‌ای هستند.این معما بیگانگان را گیج کرده که همه منتظرند حمله علیه ایران آغاز شود؛ اما مردم ایران خیلی آرام هستند.

به گزارش مشرق، شبکه خبری راشاتودی طی گزارشی از بهشت زهرای تهران عنوان کرد که آرامگاه‌های شهیدان یک بُعد قدرت ایرانی‌ها حتی بیشتر از قدرت هسته‌ای هستند و بسیاری از مردم هنگام زیارت آرامگاه‌ها از خداوند می‌خواهند که آنها هم در راه خدا شهید شوند. آنها دعا می‌کنند و خیرات می‌کنند. مردم حضور خدا را بر مزار آنها احساس می‌کنند و احساس ویژه با دوستان خود دارند.

 

تشابه بهشت زهرا با میدان تایمز نیویورک

خبرنگار راشاتودی با حضور در بهشت زهرا گزارش داد : مردم از هر قشری اینجا حضور دارند. وفاداران دولت و مخالفان، زنان چادری و زنانی که روسری نازکی بر روی سر خود انداخته‌اند . دانشمندان، دانشجویان، کارگران، خانواده‌ها، مجردها، بچه ها و افراد مسن. مردم با خود خوردنی می آورند و بعضی با خود فلاسک و کتری دارند. آنها چای شیرین و قهوه، لوبیا، اسفناج، نبات، کیک، سیب و حتی خیار با خود می‌آورند و خیرات می‌کنند. نمی‌توانید خوردنی‌ها را رد کنید. این یک تشریفات مذهبی برای بیان احترام به شهیدان و قهرمانانی است که در جنگ کشته شده‌اند یا به وسیله گازهای شیمیایی صدام، تسلیحات شیمیایی آمریکا یا بمب‌های تروریستی منفجر شده در مساجد یا پارلمان کشته شده‌اند.
خبرنگار راشاتودی ادامه می دهد: یک زن تنها کنار یک قبر نشسته است. با صدای بلند گریه می‌کرد، مثل اینکه یکی از عزیزانش را تازه دفن کرده‌اند. اما قبری که او بر روی آن نشسته بود مال 30 سال پیش بود. لباس‌هایش آن چیزی نیستند که به طور معمول زنان مذهبی می‌پوشند. او برای یک شهید گریه می‌کرد. این تشریفات یک بخش ویژه از اعتقاد آنها است. 
 

خبرنگار راشاتودی به سراغ محمد حسین 30 ساله که در رشته مدیریت درس می‌خواند می رود.
او می گوید: من سعی می‌کنم هر ماه به اینجا بیایم. هیچ یک از خویشاوندان یا عزیزان من در این محل دفن نیستند. من یک ساله بودم که جنگ شروع شد. والدین من شهیدان را دوست دارند؛ اما من نمی‌توانم بگویم که این عشق چگونه از یک نسل به نسلی دیگر منتقل می‌شود. شهیدان به خوبی مسیر خود را انتخاب کردند. هر کسی می‌تواند این مسیر را انتخاب کند بدون توجه به سنش.

محمد حسین توضیح می‌دهد: ما شهیدان را انسان‌های کاملی می‌دانیم که قبل از هر چیز دیگری خدا را شناخته‌اند. ما معتقدیم شهیدان منبع قدرت ما هستند. به خاطر همین است که بسیاری از مردم به اینجا می‌آیند. شهیدان اراده مردم را قوی می‌کنند این اعتقاد الهام گرفته از شهیدان است که ما می‌توانیم حتی قویتر از جنگ گذشته نشان دهیم. او می‌گوید که یک شهید کسی است که در دفاع از کشورش و ایمان خود بمیرد و کشته شود و این با خودکشی انتحاری تفاوت دارد.

 

چرا ایرانی‌ها از آمریکا نمی‌ترسند؟

محمد در پاسخ به این سوال خبرنگار راشاتودی که چرا ایرانی‌ها از آمریکا نمی‌ترسند؟ گفت: اگر آمریکایی‌ها می‌توانستند، تا حالا به ما حمله کرده بودند. آنها دیگر شانسی ندارند. آنها سعی کردند به ایران حمله کنند؛ اما من شک دارم آنها توانایی آن را دوباره داشته باشند. آنها تسلیحات شیمیایی خود را در دهه 1980 بر روی مردم ما آزمایش کردند. مثل بارش برف بر سر مردم می‌ریخت. هر کس در میان بمباران گرفتار می‌شد کشته می‌شد. آمریکائی‌ها سه تا از رزم‌ناوهای ما را منهدم کردند. آنها به یک هواپیمای مسافربری در مسیر بندرعباس به دوبی شلیک کردند و 400 مسافر را کشتند.


آرامش جالب مردم ایران
خبرنگار راشاتودی گزارش خود را اینگونه ادامه می دهد: سعید شاهلویی مقدم وقتی که به جنگ رفت 15 ساله بود. او اکنون سردبیر مجله سیاسی بسیج است. 
مقدم می‌گوید: ما به شهیدانمان اعتقاد داریم. زندگی ما با آنها در هم تنیده است. ما بدون آنها هیچ چیز نیستیم. آنها راه ما را تعیین می‌کنند.
ما به دیدار خانواده شهیدان می‌رویم. در طول عید نوروز، بسیاری از ما از رزمندگان دیدار می‌کنیم. فقط هم کیشان ما درک می‌کنند که چرا ما آنقدر مجذوب همرزمانمان هستیم. آنجا در خط مقدم، شما می‌توانید بوی خدا را احساس کنید. دوست من شهید شد و من احساس می‌کنم که او اکنون برادر من است. این یک حس روحانی است. او بدون شک به من نگاه می‌کند.
شما می‌بینید ما همراهانمان را از دست دادیم. وقتی که ما بر مزار آنها می‌رویم و مکان‌هایی که جنگیدیم می رویم احساس خوبی به ما دست می‌دهد. ما از الگویمان امام حسین (ع) پیروی می‌کنیم.
حسین (ع) نوه بزرگ حضرت محمد است که در قرن 7 زندگی می‌کرد. این معما بیگانگان را گیج می‌کند، همه جهان منتظرند که حمله هوایی علیه ایران آغاز شود؛ اما مردم ایران خیلی آرام هستند.

مقدم می‌گوید: مردم ما برای قربانی کردن خودشان در راه اسلام آماده‌اند و آمریکائی‌ها این را می‌دانند. جنگ 8 ساله با عراق که از هر سو حمایت می‌شد ثابت کرد که ایران ساقط شدنی نیست. در همان زمان مزدوران شاه و بیگانگان با ایران جنگیدند. اگر دشمنان ما بر ما فشار بیاورند، ما صحنه را ترک نمی‌کنیم. این است ماهیت آنچه که امام حسین به ما آموخت. 
آقای سلیمانی هم‌قطار مقدم در جنگ، به بحث ما اضافه شد. او نیز به مانند مقدم نمی‌گذارد ازش عکس بگیریم. و حتی از گفتن کامل اسمش هم خودداری کرد.
ما رزمندگان همیشه با هم در تماس هستیم. آیا شما می‌دانید که در میان شهیدان ما بعضی ها یهودی و ارمنی هستند؟ بعضی از شهیدان ما سنی هستند. همه آنها برادران ما هستند، زنده یا مرده. داوطلب بودن در تفکر ما ریشه دارد.

 

در آرامگاه فهمیده
آرامگاه شهید 13 ساله، فهمیده، یک محل تجمع برای افراد است. سنگ قبر او با گل پوشیده شده است. مادر فهمیده در یک خانه کوچک زندگی می‌کرد. این پسر بچه در همین جنگ اخیر داوطلبانه به جنگ رفت. زمانی گردانش زیر گلوله و خمپاره بود او به کمر خودش نارنجک بست و پرید زیر یک تانک دشمن.

مردم از یک قبر به قبر دیگر می‌روند و فاتحه می‌خوانند و دست‌هایشان را بر روی سنگ قبر می‌گذارند. بعضی مردم قرآن خوانان را دعوت می‌کنند و در کنار قبر زیلو می‌اندازند.

فاطمه اردستانی قبر شوهرش و پسرش ملاقات می‌کند. شوهرش قبل از اینکه به جنگ برود یک راننده اتوبوس بود. او برای خدمت در سپاه پاسداران ثبت نام کرد و وقتی که در سال 1980 کشته شد پسر بزرگش هم داوطلبانه به عضویت سپاه در آمد.
فاطمه به خبرنگار راشاتودی می گوید: پدرش را برای من بدون دست و پا آوردند؛ پسرم به مدت 2 سال هر شب از شهر پاسداری می‌کرد. او در تابستان دوره آموزش نظامی دید و برای خدمت در استان کردستان در مرز عراق اعزام شد. گردان او گردان محمد رسول الله بود. یک خمپاره به سنگر آنها برخورد کرد و وقتی که او را برای من آوردند بدنش پر از ترکش بود و صورتش سوخته بود. او 15 ساله بود و دو سال بعد از پدرش شهید شد. در این لحظات صدای فاطمه می‌لرزید و درحالیکه مردم در اطراف ما ایستاده بودند او چشم‌هایش را پوشیده بود تا اشک‌هایش را پنهان کند.
دوست فاطمه زینب هم با او به مزارش آمده بود.


زینب و شوهرش اهل اصفهان هستند. وقتی که در اوایل انقلاب به تهران آمدند شوهرش فرمانده کمیته محلی انقلابی بود. آنها جایی برای ماندن نداشتند. شوهرم آنها را در خیابان دیده بود و آنها را به خانه آورد. ما از آن زمان با هم دوست هستیم. زینب و شوهرش از اصفهان به اینجا می‌آیند تا فقط به همراه من به آرامگاه بیاییم. شوهرش هم اینجاست. او سه سال در جنگ بوده است. او الان به اینجا می‌آید که دوستانش را زیارت کند.
آرامگاه شاعر ایرانی محمد رضا آغاسی هم نزدیک است و مردم در این مکان هم جمع می‌شوند. 
آرامگاه شهید شیخ سید پلارک خیلی‌ها را مجذوب می‌کند: آنجا دو صف جداگانه است یکی برای مردان و یکی برای زنان. آرامگاه همیشه معطر است. این آیین در اعتقاد مسیحیان هم وجود دارد. مردم به آرامگاه‌ها می‌آیند و دعا و فاتحه می‌خوانند.
مجید اسدی‌راد به خبرنگار راشاتودی می‌گوید: او یک داوطلب بود، یک بی سیم چی. آنهایی که می‌خواهند روح خود را کامل کنند به اینجا می‌آیند و از شهید طلب می‌کنند که دادخواه آنها نزد خداوند باشد. این اولین باری است که قبر او را می‌بینم اما چیزهای زیادی درباره او خوانده‌ام. این فقط یکی از شهیدان ماست که از قبرش چنین عطر و بویی ساطع می‌شود.
مجید می‌گوید: شما باید بفهمید که شهیدان زنده‌اند حتی بعد از مرگشان. مردم بدون آنها هیچ قدرتی ندارند. اما آنها به مردم ما قدرت الهی می‌بخشند.

منبع : مشرق نیوز



میم شین ::: پنج شنبه 89/12/26::: ساعت 11:6 عصر


به گزارش قدسنا به نقل از شبکه تلویزیونی "العربیه"، "فتحی تربل" وکیلی که انقلاب اخیر لیبی را برپا و زلزله ای ناگهانی و شدید را در این کشور ایجاد کرد همیشه از چفیه ( نماد و سمبل حمایت از فلسطین) استفاده می کند.

     

تربل در سخنانی در مصاحبه با این شبکه تلویزیونی گفت: من قصد ندارم بعد از انقلاب لیبی سمت رسمی را بر عهده بگیرم بلکه همه تلاش من خدمت به مردم لیبی به عنوان یک وکیل است.

تربل که رسانه ها وی را " بوعزیزی لیبی " و عامل جرقه انقلاب لیبی می دانند سه سال قبل به دست نیروهای امنیتی این کشور بازداشت شد.

منبع : جهان نیوز



میم شین ::: پنج شنبه 89/12/26::: ساعت 11:6 عصر



خبرنامه دانشجویان ایران: (ف.ا) و (ع.ن) دو دانشجوی بسیجی هستند که به طور مستقیم از همان ساعات پس از انتخابات و از نزدیک با اغتشاش گران رویارویی داشته اند و حوادث ناگواری از این رویارویی بیان کرده که به گفته خودشان اندکی از هزارها بوده است.

به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران، خاطرات این دو دانشجوی بسیجی که بخش دوم آن در ذیل می آید گزارش غم ها و غصه هایی است که تنها با عشق مرهم پذیر است و به آنها امید می دهد.

ادامه این گفت‌وگو به شرح زیر است:

خبرنامه دانشجویان ایران: اولین اعلام تجمع که گفته بودند یک تجمع اعتراضی و با سکوت است روز 25ام خرداد بود، شما چه خاطره هایی از آن روز دارید؟

-ببینید به نظر من آن روز از ساعات ابتدایی که تجمع شروع شد، خب مردم آمدند و اعتارض هم کردند، چون فکر می کردند تقلب شده! اما دشمن دید که دارد تجمع به پایان می رسد و نتوانسته هیچ نتیجه ای بگیرد لذا سعی کرد از این تجمع "خون و کشته" بگیرد این بود که به پادگان حمله کردند؛ روز 25 خرداد88 به پادگانی 117 تیر شلیک شد، اتفاقا آقای (م.ج.ش) از مسولان آموزشی حوزه مجروح شد به این شکل که گلوله از ران پایش وارد شده و در شکمش گیر کرده بود که آن مادر و دختری هم در مهد کودکِ روبروی حوزه ی ما بودند و شهید شدند.

خبرنامه دانشجویان ایران: ماجرای پل آزادی چه بود؟

-فکر می کردیم که آنجا امن و امان است برای همین یک گردان آنجا مستقر کردیم که ناگهان متوجه شدیم که از دو طرف به ما حمله کردند، همان موقع من را از داخل ماشین بیرون کشیدند و من در این درگیری حسابی کتک خوردم؛ البته شانس آوردیم که آقای (ک) توانست ماشین را با زیرکی از محل دور کند چون قصد داشتند ماشین را آتش بزنند.

خبرنامه دانشجویان ایران: با لباس بسیجی بودید؟

-بله؛ اگر لباس نداشتیم، بسیجی از غیر بسیجی قابل تشخیص نبود! خوب ببینید این اتفاقات و هزار اتفاق نگفته دیگر همین روز 25 خرداد اتفاق افتاد.

خبرنامه دانشجویان ایران: ماجرای فردی که رگ دستش را زدند چه بود؟

-روز 30 ام خرداد  یعنی فردای آن روزی که آقا در نماز جمعه صحبت کردند، همان روز بود که در ماجرای شلوغی من دیدم (م.خ) بی حال روی زمین افتاده، جلو آمدیم و متوجه شدیم که رگ دستش را بریدند، بلافاصله او را به بیمارستان بردیم ولی چون لباس بسیجی تن داشت بیمارستان ها، پذیرش نمی کردند.

خبرنامه دانشجویان ایران: کدام بیمارستان ها این کار را کردند؟

-اجازه بدید من اسم از این بیمارستان ها نبرم فقط اعلام کنم که در حالی مجروحین بسیجی پذیرش نمی شد که اگر یک اغتشاشگر به این بعضی از این بیمارستان ها منتقل می شد، بیشتر همکاری می کردند و ما این را بارها دیدیم.

روز بیست و پنجم بهمن بود که دو نفری با ماشین از ستار خان به سمت میدان توحید می رفتیم، اواسط راه بودیم که متوجه 4 نفر شدیم که جلوی ماشینها را می گرفتند و آنها را به سمت مخالف خیابان هدایت می کردند.

ما فکر کردیم که از بچه های بسیج اند به همین خاطر گفتم که ما با هم همکار هستیم و از بچه های بسیجیم! این را که گفتم آقای (ف.ا) را از پنجره ی ماشین بیرون کشیدند و من را هم که پشت فرمان بودم، بیرون آوردند و خلاصه حسابی از ما پذیرایی کردند؛ به کمر آقای (ف.ا) خیلی شدید ضربه وارد کردند یعنی با لگد به کمر و پهلوی ایشان می زدند! همان شب تا 5 صبح بیمارستان بقیه ا... بستری بودیم و برای ایشان پرونده تشکیل شد؛ خودم هم از ناحیه ی پا آسیب دیدم.

خبرنامه دانشجویان ایران: از این موارد چقدر برای شما اتفاق افتاده؟

-چی بگم! بیشترین این موارد یکی پل آزادی و دیگری بلوار کمالی بود.

هشت روز پس از انتخابات در سازمان برنامه جنوبی (شقایق) درگیری شد و با قسمت پهنای قمه به سر آقای (ف.ا) زدند که تنها شانسی که ما آوردیم همین بود که با تیزی قمه نزدند وگرنه سرش جدا شده بود. من آمدم قمه را از دستش گرفتم و دستبند پلاستیکی به دستش زدم و جالب اینجاست که این فرد آنقدر قدرت داشت که دستبند را پاره کرد.

یک بار دیگر هم بعد از ظهر بود که در خیابان شقایق اغتشاش گران یک کامیون خاک را گرفتند و خاکش را روی زمین خالی کردند در همان حین یک خانم چادری که مسن هم بود قصد داشت که از خیابان رد شود، که این بنده خدا را دوره کردند و با تیغ موکت بری چادرش را تکه تکه کردند.

در میدان کاج آقای (ن)مسئول حوزه ی عمار یاسر را به آتش کشیدند. ما حدودا 10 نفر بودیم که برای شناسایی رفته بودیم ایشان از بقیه عقب افتاد و از طریق موتورش مشخص شد بسیجی است.

من دیدم با گالن 20 لیتری، رویش بنزین ریختند و او را آتش زدند؛ خوشبختانه وی سریع خود را به جوی آب انداخت و آتش به بالا تنه اش نرسید. اما با اینکه اسلحه داشت حتی دلش نیامد به افرادی که با او این کار را کردند شلیک کند و فقط سه تیر هوایی زد تا آنها را متفرق کند و خودش را به حوزه رسانده بود.

البته وقتی که ما او را دیدیم، روی زمین افتاده بود، شلوارش به پایش چسبیده بود و گمان کردیم که از بین رفته اما متوجه نفس کشیدنش شدیم و او را به بیمارستان بردیم که البته طبق روال پیشین بیمارستانها همکاری نکردند و همین که لباس یا ریش یا تیپ حزب اللهی را می دیدند از همکاری سر باز می زدند و حتی اورژانس ها هم نمی پذیرفتند و این خیلی ناراحت کننده بود!

برای یکی از بچه های گردان 21الزهرا اتفاق ناگواری افتاد که هنوز هم حالت سابق را ندارد؛ طوری با آجر  به پشت سرش ضربه زدند که من به همکارم گفتم ببین خون زرد! میاد. که متوجه شدیم آب نخاعش است.

آن شب هم یمارستان ها همکاری نکردند! خدا به زن بچه اش خیلی رحم کرد.

باز هم اگر بخواهم برای شما از مظلومیت بسیجی ها بگویم این بود که ما جاهایی می دیدیم که بسیجی دلش نمی آمد که به آنهایی که به شدت به او حمله کرده بودند، شلیک کند.

بارها دیدیم که وقتی یک بسیجی دفاع می کرد، مثلا می دید مقابل یک زن است، او را رها می کرد. بعد همان خانم برمی گشت با سنگ بسیجی را می زد.

در شهرک غرب نزدیک میدان شهرداری من خودم دیدم خانمی از ماشین پیاده شد و این تکه های سیمانی را که اطراف خیابان بود به سمت بچه ها پرت می کرد. اکثر اینها منافقین بودند؛ ما گاهی اوقات می دیدیم که یک خانمی می آمد و چند نفر دورش جمع می شدند و آن خانم فقط یک سری دستوراتی می داد و می رفت.

یک خاطره جالب برای شما می گویم تا بدانید در این اغتشاشات با چه طور افرادی سروکار داشتیم؛ روزهای پس از انتخابات در خیابان حبیب اللهی دو نفری حضور داشتیم برای شناسایی. گاز اشک آور سمت اینها پرتاپ شد؛ نزدیک هفت یا هشت دختر و پسر بودند که دور آتش جمع شده بودند؛ حرف هایی که اینها به هم می زدند جالب بود.

می گفتند خدا را شکر که ما مستیم! و نمی فهمیم!

به نظر من اینها را جایی در خانه تیمی جمع می کردند و با مواد مخدر از خود بی خود می شدند.

شک نکنید آقای موسوی و کروبی با امثال رجبی در ارتباط بودند، چون اگر ارتباطی نبود هرگز افرادشان با هم قاطی نمی شد و هرگز رفتارشان با هم سازماندهی نمی شد.

خبرنامه دانشجویان ایران: مجموع برآیند و ارزیابی شما از نیروهای بسیج، از لحاظ حضور و... بعد از این اتفاقات چیست؟

-به حول و قوه ی الهی و به عنایت آقا امام زمان(عج) از روزی که اغتشاشات انجام شد تا الان هم نفرات بیشتر شده و هم در آموزش ها شور و حالی بوجود آمده است. نه تنها قوای بسیج رو به کاهش نرفت بلکه افزایش هم پیدا کرده و الان بسیجی ها با نیتی خالص‌تر حرکت می کنند، اگر قبلا اهداف متفاوتی داشتند اما الان اتحادی خاص دیده می شود.

بعضی غائله‌ها فقط به دست بسیج ختم می شد، بسیج با یک شلوار پارچه ای خاکی می رفت، می ایستاد که بسیج با امکاناتی خیلی کم وساده جلو می رفت.

حال و هوای امروز بسیج در میدان اغتشاشات، حکایت همان سلاحی است که رزمنده در جنگ در دستش می گرفت و می گفت جنگ جنگ تا پیروزی. حکایت، حکایت قدرت نمایی بسیج روی مردم عادی نیست بسیج برای چه دفاع کرد؟ از مردم دفاع کرد. برای این دفاع کرد که اغتشاش گران، مست می کردند و در خیابان می ریختند، به نمایشگاه های ماشین حمله می کردند، به اموال عمومی خسارت وارد می کردند و در بانک ها بمب می گذاشتند.

در بلوار فردوس می خواستند یک ماشین را آتش بزنند که پیرمردی در آن ماشین بود، اگر بسیجی ها نمی رفتند ماشینش را به آتش می کشیدند.

بسیج از مردم باید دفاع کند و یک مطلب هم خدمت شما بگویم یکی از اصول جنگ رجز است و قدرت نمایی برای ترساندن طرف مقابل است نه مردم. وقتی غائله تمام می شود باید در میادینی که صحنه اغتشاش بوده با ذکر صلوات و یا علی و الله اکبر به مردم اطمینان داد که غائله ختم به خیر شده است.

ای کاش این مطالب هر شب اغتشاشات ثبت و ضبط می شد و آخر شب با نیرو ها صحبت می شد چون هر لحظه اش صحبت دارد، حتی استرس آن بسیجی نیز صحبت دارد، حتی آن بسیجی که نمی داند از خیابان زنده بر می گردد یا شهید می شود، صحبت ها دارد. برای بسیجی نه منافع مالی و نه منافع  خاصی وجود دارد جز این عشقی که او دارد و این را هم می داند که از در این پایگاه بیرون آمد، شاید برنگردد و این خودش خیلی صحبت دارد؛ او می داند شاید رفتنش، برگشتی نباشد ولی می آید و تا آخرش هم می ایستد.

منافقی که روبروی بسیج ایستاده بود این جراًت بسیج را نداشت مگر اینکه از حالت خودشان بی خود می شدند مثلا  مواد مخدر یا مشروبات الکلی که باعث می شد به این ها یک روحیه خاصی بدهد، مصرف می کردند و بسیجی ها با ایمان خودشان مست خدا و اهل بیت می شدند  و می آمدند در خیابان دفاع می کردند.

یک نکته را هم خدمت شما عرض کنم اطلاعیه ای آمد که اغتشاش گران در حسن آباد نزدیک به شش هزار دست لباس استتار کوهستان خریدند و بین خودشان تقسیم کردند.

می خواستند اسم بسیج را خراب کنند و بهترین فرصت بود که وجهه بسیج را مخدوش کنند.

در سعادت آباد یکی از بسیجی ها را گروگان گرفته بودند که از او هیچ خبری نداشتیم تا بعد از دو روز از او خبردار شدیم؛ این بنده خدا را گرفته بودند و پس از ضرب و جرح زیاد در خیابان های اطراف رهایش کرده بودند.

بالاخره وضعیت ترسناک بود آن ها امکانات داشتند، معلوم نبود در خیابان سنگ از کجا بر سرت می خورد، این مطلب را مد نظر داشته باشید و همه جا هم بگویید که مردم جدا بودند و مردم کار خودشان را می کردند و از شورشی جدا بود جالب است که بگویم شورشی را از همه  جای ایران آورده بودند، یک نکته را بگویم جدای از مردم فریب خورده که الحمدلله ریزش پیدا کرد .

در اغتشاشات هفته های اول پس از انتخابات، اغتشاش گران میدان ونک را گرفته بودند و ما 50 موتور سوار را مامور کرده بودیم که مردم عادی را که بین اینها گیر افتاده بودند، نجات دهند و از معرکه بیرون بیاورند. و من با چشم خودم می دیدم که مردم دست این بسیجی ها را به خاطر این کارشان می بوسیدند.

منبع : رجانیوز



میم شین ::: پنج شنبه 89/12/26::: ساعت 11:6 عصر


مقام مسئول CIA در منطقه طی پیامی به گروهک تروریستی منافقین، از آنها ‌خواست تا "ترور" موسوی، کروبی و یا خاتمی را در دستورکار خود قرار دهند. 

به گزارش جهان به نقل از کلمه ، این مقام سازمان جاسوسی آمریکا با نام کد "ویلیام" طی این پیام با ابلاغ "سلام گرم" هیلاری کلینتون به گروه های معارض ایرانی، تاکید کرده است: در صورت ترور یکی از رهبران جنبش اعتراضی در ایران، مسئولیت آن به عهده نظام اسلامی افتاده و آتش اختلاف در بین مردم ایران شعله‌ورتر خواهد شد. 
وی همچنین با تاکید بر این موضوع که وزارت خارجه آمریکا یک صفحه ویژه تویتر به منظور ارتباط ایرانیان با کاخ سفید ایجاد کرده است خواستار فعال تر شدن ارتباط این افراد از طریق این صفحه شده است.


منبع : جهان نیوز



میم شین ::: پنج شنبه 89/12/26::: ساعت 11:6 عصر


این مقاله قصد دارد تا شما را با آرم پلی بوی بیشتر آشنا کند تا بدانید که این مارک در ظاهر زیبا چه معنای و مفهوم زشت و ناپسندی را در عقب دارد



متاسفانه به دلیل عدم آگاهی مردم از معنی آرم پلی‌بوی (خرگوش پلی‌بوی) استفاده از محصولات و ارم این کمپانی در کشور ما رو به افزایش است.


  استفاده از محصولات این شرکت، در سرتاسر جهان برای افراد زیر 18 سال ممنوع می‌باشد، اما در ایران آرم این شرکت را به عنوان یک علامت فانتزی گاه بر روی بعضی از لباس‌ها و تی‌شرت‌های کودکان و نوجوانان دیده می‌شود، و حتی مارک آن، به عنوان شرکت سازنده، روی لباس‌ها و عطرهای برخی فروشگاه‌ها نیز یافت می‌گردد، و به تازگی برخی فروشگاه‌های فروش بدلجات و حتی طلا فروشی‌ها نیز اقدام به ساخت آرم این شرکت نموده‌اند، که هم جای تامل داشته و هم مراقبت مسئولین ذیربط را بیشتر می‌طلبد. پلی بوی نام یک مجله معروف آمریکایی است که ماهیانه در ده‌ها کشور، و به زبان‌های مختلف منتشر می‌شود و شامل مقالات سیاسی، اجتماعی، ورزشی، و مصاحبه‌هایی با اشخاص مهم دنیا است. اما این همه ماجرا نیست، بلکه رسالت اصلی این مجله که در قالب مقالات ذکر شده مطرح می‌گردد، با دیدگاه مسایل بصورت صرفا جنسی است، و همواره بر روی جلد آن، تصاویری مستهجن از دختران و زنان کاملا برهنه به چاپ می رسد.


این مجله، که در جامعه آمریکا-کانادا، به مجله مردان شهرت دارد، به گرفتن مواضع شدید لیبرالی در مسایل مهم سیاسی آمریکا و جهان معروف است. 

بنیانگذار این مجله که شخصی به نام "هیو هیپر" است، به جهت سخنرانی‌های تندی که در آن‌ها از آزادی‌های کامل جنسی به عنوان انقلاب جنسیت سخن می‌گفت، به عنوان نماد جنسیت‌گرایی آمریکا معروف شد، و در پی آن در سال 1953 اقدام به انتشار یک مجله کاملا سکس‌گرا، که همه مسائل جامعه، از قبیل سیاست، ورزش، کار و ... را با دید مسائل سکس، مطرح می‌نمود، و بعدها با گسترش ایده خود به یک تراست جهانی، مجله پلی-بوی را به پلی بوی اینترپرایز تغییر داده و سلطه خود را به تمامی نشریات نوشتاری و صوتی تصویری گسترش داد.

وی در طول دهه پنجاه و شصت میلادی، نبرد بزرگی را علیه ازدواج، و پیمان زناشوئی برپا کرد، که چندی بعد، فمنیست‌های افراطی، بسیاری از پزشکان طرفدار کنترل جمعیت، و حتی نظریه‌پردازان مارکسیست، در امریکا به این نهضت پیوسته، و در مقیاسی وسیع و گسترده که با حمایت این مجله که حال به یکی از سیاست‌گذاران آمریکا بدل شده بود، جنگی وسیع و همه جانبه را علیه ازدواج به راه انداختند.
در سال 1972 یک جامعه‌شناس فمینیست افراطی، به نام "جسی برنارد"، ادعا کرد که ازدواج برای یک مرد سلامتی، تندرستی، اعتبار، و آرامش‌های روحی-روانی بوجود می‌اورد، در حالی که همین مسئله برای یک زن بر عکس بوده و علاوه بر محدودیت‌های اجتماعی، افسردگی و بیماری‌های روحی-روانی را شامل می‌شود. و هرگاه مقاله‌ای از "جسی برنارد" منتشر می‌شد، آمار طلاق بصورت تصاعدی بالا می‌رفت، و این شخص انقلابی را که "هیو" برپا کرده بود با شعار "ازدواج تعهدی نه برای همه عمر، انتخابی پیوسته آزاد" رهبری کرد، تا آنجا که حتی امروزه در کالج‌ها به دانشجویان خود می‌آموزند که ازدواج اثری نامطلوب بر روان زن خواهد گذاشت، ادامه پیدا کرد.

مبارزان گروه‌های فمنیست تا آنجا بالا گرفت که در سال 1999 دیوان عالی کانادا، اعلام کرد: قوانینی که ازدواج را مورد حمایت قرار می‌دهند تبعیض‌آمیز می‌باشند، زیرا مزایای یکسانی را به زوج‌های همجنس‌گرا ارائه نمی‌دهند.

پلی‌بوی که حالا به عنوان مکتبی نوظهور در جهان مطرح شده، با هدف تخریب خانواده و آزادی بی‌قید و شرط زنان و مردان در روابط خود، یکی از مخرب‌ترین اثرات خود را در جوامع آزادیخواه(!!!) بر جا گذاشت، اندیشه‌ای که برای فروپاشی نهاد خانواده مطرح شد، حال آثار مخوف خود را در همین جوامع نشان می‌دهد، و بستر خانواده‌ها و انگیزه جوانان برای ازدواج، که چیزی نبود جز آزادسازی کامل جنسی، انسانیت انسان‌ها را در منجلابی فرو برده که با هر دست و پا زدن، فقط مدت زمان خفگی را تسریع می‌کند

بر مبنای تفکر مکتب پلی‌بوی‌ایسم، زنان حق دارند از جسم خود، به هر نحو که می‌خواهند، بدون عواقب آن، (حتی با داشتن همسر و فرزند)، استفاده کنند، و کسی هم حق اعتراض بر آنان نخواهد داشت، زیرا که محکوم به تحجر و عوام‌زدگی خواهد شد، و آنچه را که خداوند برای همه مخلوقات خود، و به شکلی آرمانی و مقدس قرار داد، به عنوان صرفا یک سرگرمی، و یا از آزادی‌های فردی، به لجن کشیده شد.

این مجله که حال می‌توان آن را سازمانی مخوف و شیطانی نام نهاد، برای ترویج و تشویق به فحشا، پول‌های گزافی خرج می‌کند، به عنوان مثال به زنی که حاضر شود تصویر عریان خود را روی جلد مجله قرار دهد، مبلغ 65000 دلار پرداخت می‌کند، و طبعا اگر این شخص از زنان و دختران معروف و هنرپیشگان یا خوانندگان باشد، مبلغ آن به مراتب بالاتر خواهد بود، بطور مثال افراد معروفی که به جهت وسوسه دریافت این مبالغ حاضر با این کار شده‌اند می‌توان از "مادونا" خواننده و هنرپیشه، "ایمی گاف" دونده و عضو تیم پرش ارتفاع، "آنا نیکول اسمیت" هنرپیشه معروف سینما و تلویزیون، "پتی دیویس" دختر رونالد ریگان رئیس جمهور پیشین امریکا، "لاتو جکسون" خواهر کوچک مایکل جکسون، و بسیاری دیگر نام برد.

این مجله که رتبه نخست را در تیراژ چاپ در امریکا و اروپا داراست، در بسیاری از کشورها اجازه فعالیت ندارد، کشورهایی اسلامی و غیر اسلامی، ولی غالبا شرقی، که حرمت خانواده در آن‌ها هنوز حفظ شده است، مانند هند، چین، تایلند و سنگاپور، و در اکثر کشورهای اسلامی داشتن آن جرم محسوب می‌شود.

جالب است بدانید که این مجله در خود امریکا و کانادا، برای فروش با محدودیت‌هایی روبرو است، بطور مثال، فروش آن به افراد زیر 18 سال ممنوع و جرم بوده، و ارائه آن در کتابفروشی‌ها و مکان‌هایی که این مجله را عرضه می‌کنند، با پوششی پلاستیکی و در مکانی غیر منظر عموم، مانند بلاترین قفسه‌ها، و مکان‌های خاص آزاد است.
این مقاله، علاوه بر یک هشدار به جوانان عزیز کشورمان، جستارگشائی بود برای تعامل با صاحب‌نظران و علاقمندان دین و کشور عزیمان ایران، تا بدانند که دشمن برای رسوخ در جوانان ما نه فقط از حربه‌های جنگی، که گاه از حربه‌هایی نامرئی هم استفاده خواهد نمود .


منبع : http://hamshahrijavan.blogsky.com/1389/03/09/post-485/



میم شین ::: پنج شنبه 89/12/26::: ساعت 11:6 عصر


در این گزارش پرونده برخی صحابه پیامبر و خواصّ صدر اسلام بررسی شده و از منظر نوع موضع گیری در قِبال بیعت و یاری امیرالمؤمنین در فتنه های دوران حکومت حضرت ارزیابی گردیده اند.
مهدی همازاده

 

مشرق- چه بسا یاران خوش سابقه رسول خدا که گرفتار دنیازدگی یا منیّت ها شدند و نتوانستند در امتحانات پایان عمر، سربلند بیرون بیایند و چه بسا صحابه باوفایی که تا آخرین لحظه بر سر پیمان خویش استوار ماندند. آنچه در ادامه می‌آید مقاله‌ای است که در آخرین شماره ماهنامه راه منتشر شده است.

ریزش ها

1.زبیر: در سیره های اهل سنّت، مشهور است که اولین شمشیر را در راه اسلام،‌ زبیر کشیده و پیامبر نیز دعایش کرده است. همچنین نقل کرده اند که رسول خدا فرموده: لکلّ نبیّ حواریّ و حواریّی الزبیر. (هر پیامبری حواریّی دارد و حواریّ من زبیر است)1 او جزو دسته اول مهاجرین به حبشه بود که به همراه یازده مرد دیگر و چهار زن به سوی نجاشی رفته اند و در هیچیک از غزوات رسول خدا هم غایب نبوده است. وی را از جمله افرادی که قبل از سنّ بلوغ (12 سالگی) ایمان آورده اند و به عنوان چهارمین یا پنجمین مسلمان، برشمرده اند.2 او در زمان تعیین جانشین پیامبر در خانه علی بن ابیطالب و به حمایت از ایشان متحصّن شده و حتّی با شمشیر کشیده در مخالفت با سران سقیفه بیرون آمده بود.3 و در زمان تعیین خلیفه سوم نیز تنها عضو شورای شش­نفره بود که رأی خویش را به امام علیه السلام داد.

البته سبک زندگی زبیر بعدها با ویژه خواری هایی که در بین صحابه رواج یافت و اشرافیتی که در یاران پیامبر نهادینه گشت، تغییر یافت. او خانه ای در بصره و خانه هایی دیگر در مصر و کوفه و اسکندریه ساخت و جمع ثروت باقیمانده از وی بالغ بر 35 میلیون و دویست هزار درهم می شد. حتی این رقم را تا 52 میلیون درهم نیز نقل کرده اند4 و از جمله دارایی هایش، هزار کنیز و هزار اسب نوشته اند. این در شرایطی بود که طبق روایت حضرت امیر علیه السلام، سقف مال حلال از چهارهزار درهم(سکه نقره) تجاوز نمی کرد5. و بعدها که سطح رفاه عمومی بهتر شده بود،‌ امام صادق علیه السلام این سقف را به ده هزار درهم رسانید6. سهم خواهی او پس از به قدرت رسیدن امیرالمؤمنین و نقشی که در فتنه جمل ایفا کرد، مشهور و متواتر است.

2. طلحه: طلحه را جزو حاضران جنگ احد و بعد از آن دانسته اند. از جمله فضایل او،‌ پایداری در جنگ احد تا آخرین لحظات و در کنار علی علیه السلام و زبیر – در حفاظت از جان پیامبر – بوده است.7 هرچند که او نیز بعدها در دام دنیازدگی خواص گرفتار آمد و روال زندگی اش را تغییر داد. طبق نقل واقدی، طلحه دومیلیون و دویست هزار درهم(سکه نقره) و دویست هزار دینار(سکه طلا) برابر دومیلیون درهم مال نقد باقی گذاشت و از نو? طلحه نقل می­کند که ارزش میراث باقیمانده از پدربزرگش (با احتساب زمین ها و دام ها و پول نقد)، سی میلیون درهم بوده است. همچنین نوشته اند از طلحه،‌ یکصد پوست گاو نر انباشته از زر که در هریک سیصد رطل طلا بود،‌ برجای ماند.8

او البته در شورای شش نفره تعیین خلیفه سوم به عثمان رأی داد و بعدها نیز در جریان شورش علیه او و دست و پازدن برای ردای خلافت،‌ نقشی برجسته ایفا کرد. پس از ناکام ماندن نقشه هماهنگ او با امّ المؤمنین برای تصاحب قدرت پس از قتل عثمان، چشم انتظار جایگاهی در دستگاه خلافت علی علیه السلام بود که با بی­اعتنایی امام مواجه شد. او و زبیر از اینکه تازه از راه رسیده هایی مثل محمد بن ابی بکر و مالک اشتر به استانداری منصوب و به مشورت گرفته می شوند، اما آن دو با تمام سوابق درخشان شان مورد توجه نیستند، نزد امیرالمؤمنین شکایت می بردند و نهایتاً نیز با همدستی کارگزاران برکنار شده خلیفه قبل، فتنه جمل را به پا کردند که شرح آن، مجالی دیگر می طلبد.

3. سعد بن ابی وقّاص: از اعضاء شورای شش نفره و جزو اولین کسانی است که اسلام آورده اند.‌ در تمامی جنگ های پیامبر حضوری پُررنگ داشت و از جملة شجاعانی که در حفاظت از جان پیامبر کوشا بود، ذکر شده است9. او در زمان خلافت عمر، به فرماندهی سپاه اسلام در جنگ با ایران منصوب شد که به دلیل مریضی، از کمی دورتر(قادسیه) امور جنگ را رهبری می کرد و به همین سبب، سردار قادسیه لقب گرفته است. همچنین پایه گذار شهر کوفه و پس از آن استاندار خلیفه دوّم در این شهر بوده است.10

سعد از بیعت با علی علیه السلام سر باز زد که علتش، طبق فرمایش امیرالمؤمنین به عمّار یاسر، حسادت وی بود. واقعیت اینست که پس از قرارگرفتن در جمع شورای شش نفره تعیین خلیفه سوّم و در ردیف علی بن ابیطالب، خود را شخصیتی می دید و بر اقبال مردم به امیرالمؤمنین حسد می برد. صحابه ای مانند سعد بن ابی وقاص هرچند به صف آشوبگران جمل و صفین نپیوستند امّا از یاوری علی نیز اکراه داشتند و به تعبیر خود آن حضرت: اولئک قومٌ خذلوا الحقّ و لم ینصروا الباطل. (ایشان جماعتی بودند که حق را وانهادند و باطل را هم یاری نکردند.)11

وی در کنار جماعت قابل توجهی از خواص باسابقه در زمان فتنه های حکومت امام علیه السلام، راه سکوت و قعود برگزید و از این رو مورد طمع معاویه نیز قرار گرفت. نامه ای که معاویه به او و عبدالله بن عمر و محمدبن مسلمه نگاشته و یاری ایشان را طلبیده، شاهدی بر این مدّعاست. و شعری که سعد در پاسخ به درخواست معاویه فرستاد، خواندنی است. او در این ابیات،‌ ضمن بیان برتری  علی بن ابیطالب بر معاویه،‌ علت عدم یاری حضرت را عدم تشخیص مؤمن از کافر در فتنه ها و جنگ های جدید معرفی می کند و نصرت معاویه را در همان شرایط و باوجود وانهادن علی، گزافه و بیجا می داند12. او حتی از راویان حدیث منزلت (أنت مِنّی بمَنزله هارون مِن موسی) در شأن امیرالمؤمنین است13 اما همو از بیعت و یاری حضرت دریغ ورزید و پس از صلح تحمیلی امام حسن علیه السلام و بیعت عراق و حجاز با معاویه، به جمع بیعت کنندگان پیوست!14

وی به سال 55 هجری و در قصری که در عقیق (ده میلی مدینه) ساخته بود، درگذشت15. به درخواست عایشه، جنازه او را برای اقامه نماز به داخل مسجدالنبی بردند و جلوی حجره همسران پیامبر نهادند تا آنها نیز بتوانند در نماز شرکت کنند16.

4. زید بن ثابت: زید را از علماء‌ صحابه و جزو شش یا هفت نفر صاحب فتوا از ایشان دانسته اند و برخی او را در قضاوت و فتوا، شخص اول مدینه نامیده اند17. او را در زمره کاتبان وحی و ملازمان رسول خدا نوشته اند. استعدادش آن قدر بالا بود که زبان عبری(یهود)‌ را در پانزده روز و زبان فارسی را از فرستاده کسری (پادشاه ایران) در هجده روز و زبان های حبشی و رومی و قبطی را در زمان کوتاهی از خادمان رسول خدا فراگرفت. اولین جنگی که زید در آن حاضر شد، جنگ خندق و در سن 15 سالگی بود18. او بعدها خزانه دار بیت المال در زمان خلیفه دوم و سوم شد و از عطایا و مواهب آن نیز به نیکی بهره مند گردید! قبل از او عبدالله بن ارقم، خزانه دار عثمان بود که در اعتراض به خاصّه خرجی های عثمان و ویژه خواری های اطرافیان خلیفه، کلید را در ملاء عام به عثمان تحویل داد و گفت من خزانه دار مسلمین  هستم نه خزانه دار تو و خویشاوندانت!19 زید بن ثابت آن را تحویل گرفت و به پاس اطاعت ها و همراهی هایش، آن قدر از مواهب و عطایای خلیفه برخوردار شد که نوشته اند طلا و نقره باقیمانده از او را با تبر می شکستند و بین ورثه تقسیم می کردند!20 فقط یکی از بخشش های خلیفه به او صدهزار درهم بود که البته با اعتراض ابوذر مواجه شد.21 و البته این اعتراضات پی درپی ابوذر، برایش هزینه تبعید به ربذه را به دنبال داشت. زید در جریان شورش علیه عثمان، از وی دفاع می کرد و دیگر انصار پیامبر را هم به یاری دوبارة خدا! فرامی خواند.22 و البته همان جا ابوایوب انصاری جوابش داد: «یاریش می‏کنی از این رو که برایت سودمند بوده است!»23 وی از جمله کسانی است که با علی علیه السلام بیعت نکرد و در جنگ های زمان حکومتش نیز برکنار نشسته بود و مجموعه خواص ساکت را تکمیل کرد.

5. محمد بن مسلمه: از بزرگان انصار و شرکت‏کنندگان در بدر و احد و جنگهای دیگر غیر از تبوک است24 و کسی است که پیامبر در هنگام اعزام به برخی غزوات، به جای خویش در مدینه می گذاشت.25 ‌او حتی از جانب پیامبر به فرماندهی برخی سریه ها (جنگ هایی که به فرماندهی شخصی غیر پیامبر انجام می شد) منصوب شده26 و با شجاعت و کاملاً موفّق نیز عمل کرده است. در غزوه بنی قینقاع، همو مأمور ضبط اموال یهود و تبعید ایشان از مدینه شد27 و فرماندهی گروه اعزامی برای ترور کعب بن اشرف یهودی را هم برعهده گرفت. کعب که از سران تأثیرگذار یهود بود، با اشعار و اموالش، جبهه مشرکین را علیه مسلمانان حمایت مادی و معنوی می کرد. بالاخره رسول خدا فرمان ترور وی را صادر کردند و محمدبن مسلمه برای انجام آن اعلام آمادگی نمود. او به همراهی چند نفر دیگر و طیّ یک نقشه حساب شده، کعب را به قتل رسانید که بازتاب وسیعی هم پیدا کرد28 و با ایجاد رُعب در دل یهودیان، اقداماتشان علیه مسلمین را کاهش داد.

محمدبن مسلمه نیز از جمله صحابه ای است که با امیرالمؤمنین بیعت نکردند و با وجود سوابق دلاوری، خود را از جنگ های زمان حضرت کنار کشید. او با این بهانه که در فتنه های داخلی،‌ وارد نمی شود و فقط حاضر به کشتن مشرکین است29، به جماعت قاعدین پیوست. سکوت و عدم همراهی امثال او در ایجاد تردید و شبهه در میان مردم بسیار تأثیرگذار بود.

وی که تا قبل از زمان حکومت حضرت علی علیه السلام در مدینه ساکن بود، با شروع فتنه ها به بیابان های اطراف پناه برد و خیمه ای برای سکونت برپا کرد و می گفت که از شرّ فتنه فرار کرده است.30 او البته به دلیل سوابق و جایگاهش، مورد طمع معاویه هم واقع شد و نامه ای زیرکانه دریافت کرد: «من نامه را برای این ننوشتم تا خواهان بیعت تو باشم. لیکن می‏خواهم نعمتی را یاد کنم که تو از آن بیرون آمده ای. تو دلاور انصار هستی ... آیا اهل نماز از کشتن یکدیگر نهی نشده‏اند؟»31 و او در پاسخ معاویه، به تردید خویش در تشخیص حقّ و باطل در فتنة جمل اعتراف کرد و نوشت که معروفی نمی شناخته تا به آن امر کند اما در مورد معاویه دچار این تردید نیست و او را دنیاطلب و تابع هوای نفس می داند.32

6. عبدالله بن سلام: از بزرگان علماء یهود و مقبول نزد ایشان بود که پس از ورود پیامبر به مدینه اسلام آورد و رسول خدا نامش را عبدالله گذاشت33. آنچنان به علم و حکمت شهره بود که بزرگانی مانند معاذ هم به هنگام وفات، حاضران را به دریافت علم از او وصیت می کردند.34 پس از اسلام آوردن عبدالله، پیامبر از یهودیان پرسید: عبدالله بن سلام در میان شما چگونه مردی است؟ گفتند: بهترین و سید و سرور ماست. فرمود: اگر اسلام بیاورد، چه می گویید؟ گفتند: خداوند او را از چنین شرّی حفظ کند! پس عبدالله بیرون آمد و شهادتین را بر زبان راند. آنجا بود که یهودیان گفتند: بلکه بدترین ماست35! در نبرد با یهودیان بنی نضیر که رسول خدا دستور قطع نخل های خرمای آنان را صادر کرد، همین عبدالله مأمور اجرای حکم گردید36 و در جریان محاصره و تسلیم یهود بنی قریظه نیز همو مسئول اخراج یهودیان از قلعه بود.37 او آن قدر جایگاه داشته که دهمین نفر از ده نفری باشد که حدیث عشرة مبشّره را در شأن  ایشان نقل کرده اند.

عبدالله ازجمله صحابه ای است که در غائله شورش علیه عثمان از وی جانبداری کرده و حتی از معترضان خواسته ملائکه حول شهر را با قتل خلیفه،‌ کوچ ندهند!38 و البته سخنان دیگری هم در حمایت  از عثمان و بیان مظلومیت او دارد. عبدالله بن سلام نیز از بیعت با علی علیه السلام خودداری کرد و از جنگ های ایشان کناره گرفت. نام او هم در ردیف خواصّی که به هنگام فتنه های زمان امیرالمؤمنین، سکوت را ترجیح داده بودند، به چشم می خورد.

7. صهیب بن سنان: در بدر و سایر غزوات پیامبر حاضر بود و جزو سابقین در اسلام به شمار می رفت. او در یک روز و همزمان با عمّار یاسر اسلام آورد،‌ درحالی که سی و چند نفر قبل از او مسلمان شده بودند. صهیب در زمرة هفت نفری است که اسلام خود را در مکّه آشکار کردند و به شدّت مورد آزار و شکنجه قریش واقع می­شدند. رسول خدا صهیب را سابق روم(سبقت جسته در اسلام از میان رومیان) نامیده کمااین که سلمان را سابق فارس و بلال را سابق حبشه معرفی کرده است.39 او را در ردیف سلمان و مقداد و ابوذر و عمّار از صحابه ای دانسته اند که فضائل شان در کتابی نمی گنجد.40هرچند که در مواضع سیاسی  با این چهار نفر هم سان نیست اما همین جایگاه در بین یاران پیامبر و البته جهت گیری سیاسی اش باعث شد که وقتی خلیفه دوم مجروح گردید و شورای شش نفره را برای تعیین خلیفه بعد تشکیل داد، صهیب را مسئول برگزاری نماز جماعت در مسجدالنبی کرد و او در آن ایام پیشنماز دیگر صحابه و مردم مدینه بود41. وی نیز بعدها از بیعت با علی علیه­السلام امتناع ورزید و از فتنه ها کنار کشید و جبهه خواص ساکت را وزنه ای قابل توجه بود.

8. اسامه بن زید: او را براساس نقل قولی از پیامبر، محبوب ترین اشخاص نزد ایشان می دانند!42 و حکایاتی نیز در این باب نوشته اند. او هم که بزرگ شده پیامبر بود،‌ غسل بدن مطهر ایشان را به همراه امیرالمؤمنین و چند تن دیگر عهده دار بود.43 رسول خدا در واپسین روزهای حیات خویش، فرماندهی لشکر اعزامی به شام (معروف به لشکر اسامه) را به وی محوّل کرد و بزرگان اصحاب را تحت فرمانش درآورد و این در حالی بود که نوزده سال بیشتر نداشت.44 به نقل واقدی پیامبر او را در سال هفتم هجری نیز به فرماندهی گروهی اندک درآورد و به سریه ای فرستاد که در جریان آن درگیری، اسامه مردی را کُشت که در لحظه آخر (وقتی شمشیر را بالای سرش دید)، شهادتین را بر زبان جاری کرد. رسول خدا نیز اسامه را به این علّت توبیخ فرمود و او عذر آورد که آن مرد از روی ترس اظهار اسلام کرد و حضرت جواب دادند: مگر تو از قلب او خبر داشتی؟ اسامه هم به بهانه این ماجرا از بیعت با امیرالمؤمنین و شرکت در جنگ های زمان امام علیه السلام کنار کشید.45 و بلکه آن گاه که بصریان در آستانه جمل برای تحقیق از صداقت طلحه و زبیر فرستاده ای به مدینه گسیل داشتند، شهادتی به سود سران فتنه جمل داد! و البته به نزاع هم انجامید.46 او حتی در سالخوردگی هم روزهای دوشنبه و پنج شنبه روزه می­گرفت و می گفت: اعمال در این دو روز عرضه می شوند. و غلام او می گوید در ابتدای جریان جمل، اسامه مرا نزد علی بن ابیطالب فرستاد و گفت: «سلام برسان و بگو اسامه می‏گوید اگر شما در کام شیر بروید، دوست می‏دارم که همراهتان باشم ولی این کاری که می‏خواهید انجام دهید، اعتقادی به آن ندارم.»47 و حتی خود به حضور امام علیه السلام آمد و گفت: «مرا از بیرون آمدن با خودت در این راه معاف دار که با خداوند عهد کرده‏ام با کسانی که گواهی به وحدانیتش می‏دهند، نجنگم»48. و ظاهراً اشاره به همان واقعه ای داشت که در سریة زمان پیامبر اتفاق افتاد. نام وی نیز در لیست بلند خواصّ برکنار، تأثیرگذاری مواضع ایشان را در مردم هرچه بیشتر می کرد.

9. ابوسعید خدری: در جنگ های پس از خندق و در آغاز جوانی،‌ در رکاب پیامبر بوده و در ردیف چند نفر فقهای عصر خلفا شمرده شده است.49 او هرماه یکبار به همراه محمدبن مسلمه (دیگر صحابی مذکور در همین مقاله) به زیارت شهدای احد و قبر حمزه سیدالشهداء می رفتند و دیگران را نیز به این کار توصیه می کرد50. وی را از اصحاب خوشنام پیامبر و حافظ و راوی احادیث ایشان دانسته اند.51 او از روزهای نخست به امیرالمؤمنین اظهار علاقه می کرد و حدیث ثقلین را نیز کاملاً‌ منطبق بر عقاید شیعه نقل می کند.52 و حتّی از پیامبر نقل می کند که: حسن و حسین، سرور جوانان بهشت‏اند و پدرشان از آن دو برتر است.53 اما همو در زمان خلافت عثمان از ارادتمندان وی گردید و به جمع پُرشمار قاعدین خواصّ - که از بیعت با علی علیه السلام و شرکت در جنگ با فتنه گران سر باز زده بودند - پیوست.54 و جالب این که نویسنده "وقعه صفین" پس از ذکر این حدیث پیامبر که «چون معاویه را بر منبر من دیدید که خطبه می‏راند، او را بکشید»، نقل می آورد: ابو سعید خدری گفت «ما چنان نکردیم و رستگار نشدیم».55 و جالب تر این که ابوسعید از جمله راویان حدیث رسول خدا در مورد عمّار است که فرمود: او را فئه باغیه(سپاه طغیانگر) خواهند کشت در حالیکه آنها را به بهشت می خواند و آنها او را به جهنّم56.

10. حسّان بن ثابت: شاعر پیامبر بود که در هجو مشرکین و دفاع از جامعه مسلمین شعر می سرود و به دلیل تبحّر در این کار، بسیار تأثیرگذار هم بود. رسول خدا نیز او را دعا فرموده بود تا خداوند با روح القدُس تأییدش فرماید. (اللَّهمّ أیِّدهُ بِروح القُدُس لِمُناضَلَتِه عن المُسلمین)57او البته بسیار از جنگ می ترسید و در هیچ یک از غزوات پیامبر هم حاضر نشد اما از سوی حضرت مأمور بود تا علیه مشرکین شعر بسراید و حتّی به دستور رسول خدا بر منبر ایشان در مسجدالنّبی می ایستاد و در پاسخ اشعار جبهه مقابل، شعر می خواند58 و با تشویقات زبانی و عملی پیامبر نیز مواجه می شد. در مقالات قبلی ‌در مورد تأثیرگذاری و جایگاه شعر در صدر اسلام نوشتیم و این که نقشی مانند رسانه جهان امروز را در تحریک و تخدیر افکار عمومی ایفا می کرد.

حسّان پس از جریانات مربوط به جانشینی پیامبر، در فضائل علی علیه السلام شعر سروده و چه پس از رحلت رسول خدا و چه در زمان حیات آن حضرت از امیرالمؤمنین در اشعار خویش با لفظ «وصیّ» (جانشین) یاد و ستایش می کرد. اما در دوران دوازده ساله خلافت عثمان و بهره مندی های او از بخشش های ویژة خلیفه،‌ رویه اش را تغییر داد و نهایتاً در مذمّت شورشیان علیه عثمان و دفاع از او اشعاری سرود. از جمله در شعری با اشاره به تقارن روز قتل خلیفه سوّم با عید قربان می گوید: «پیری را که نشان سجود بر پیشانی داشت و شب را با تسبیح و قرآن به سر می برد، قربانی این روز قرار دادند.»59 و در شعری دیگر سرود: «صبراً جمیلاً بنی الأحرار لاتَهِنوا قَد یَنفَعُ الصّبرُ فِی المَکروهِ أحیاناً یا لَیتَ شِعری و لَیتَ الطّیر تُخبِرُنی ما کان شأنُ عَلیّ و ابنُ عفّاناً لَتَسمَعُنّ وَشیکاً فی دیارِکُم الله أکبَر یا ثاراتُ عثماناً»60 (ای فرزندان آزادگان! صبر جمیل پیشه کنید که در مصائب، راهگشاست. ای کاش می دانستم که نقش علی(ع) در قتل عثمان چه بود. قطعاً بدانید که در سرزمین تان به خاطراین اقدام، فریادهای خونخواهی برپا خواهد شد.) او بعدها از بیعت و یاری علی علیه السلام سرپیچید و به معاویه پیوست.61

 

11. قدامه بن مظعون: از سابقین در اسلام و مهاجرین به حبشه است که در جنگ بدر و احد و سایر غزوات پیامبر شرکت کرده62 و قبل از دعوت علنی پیامبر، به جمع معدود اولین مسلمانان در مکّه پیوسته بود.63 او در هنگامی که از سوی عمربن خطاب، امیر بحرین‌ بود، مرتکب شُرب خمر شد! و پس از شهادت دو شاهد، تازیانه­ خورد.64 او نیز از جمله یاران پیامبر بود که توفیق بیعت و یاری علی علیه السلام را نیافت و گوشه نشینی اختیار کرد.

12. فضاله بن عبید: از سابقین در اسلام و حاضرین در جنگ احد و تمامی غزوات پس از آن بوده و در بیعت تحت الشجره (بیعت رضوان) شرکت داشته است. او بعدها به معاویه پیوست و از سوی او منصب قضاوت در شام را عهده دار شد.65 او در مقایسه با سایر خواصّ ساکن شام، بیشتر اهل فقه و قضا و مقیّد به رعایت مسائل بود. در همین ایام، فردی که از سوی معاویه بر اداره امور املاکش وکالت داشت، به زمین مجاور مِلک معاویه تعدّی کرد و نزاع صاحب زمین با معاویه به دادگاه شام کشید. فضاله نیز که قاضی منصوب معاویه بود، علیه وی حکم کرد و معاویه هم به راحتی پذیرفت و زمین را برگرداند.66 او در فتح روم، از سوی معاویه، فرماندهی لشکر شام را عهده دار شد و در فتح مصر نیز شرکت داشت و در جنگ صفین، مقابل امیرالمؤمنین شمشیر کشید.67 وی در سال 53 هجری درگذشت و معاویه زیر تابوتش را گرفت، درحالی که به فرزندش نیز توصیه می کرد چنین کند، «چراکه دیگر کسی مانند او را بردوش نخواهد کشید.»68

پی‌نوشت ها:

1) الاستیعاب، ج2، ص512
2) همان، ص511
3) تاریخ الطبری، ترجمه، ج4، ص1329
4) الطبقات‏الکبری، ترجمه، ج‏3، ص95
5) مجمع البیان، ‌ج5، ص26
6) بحارالانوار، ج72، ص66
7) الاستیعاب، ج2، ص766
8) الطبقات الکبری، ترجمه،‌ ج3، ص190
9) الاستیعاب، ج2، صص607و608
10) تاریخ الیعقوبی، ج2، ص163
11) الاستیعاب، ج2، ص610
12) همان / أسدالغابة، ج‏2، ص216
13) السیرةالنبویة، ج‏2، ص520
14) تاریخ‏ابن‏خلدون، ترجمه‏متن، ج‏1، ص642
15) البدایة و النهایة، ج‏8، ص78 / الاستیعاب، ج2، ص610
16) الطبقات‏الکبری، ترجمه، ج‏3، ص128
17) الإصابة، ج‏2، ص492
18) البدایة و النهایة، ج‏8، ص30
19) أنساب‏الأشراف، ج‏10، ص8 / تاریخ‏یعقوبی، ترجمه، ج‏2، ص62
20) تاریخ‏ابن‏خلدون، ترجمه‏مقدمه، ج‏1، ص392
21) أنساب‏الأشراف، ج‏5، ص542 (چاپ‏زکار، ج‏6، ص166)
22) الاستیعاب، ج‏3، ص1326
23) تاریخ‏الطبری، ترجمه، ج‏6، ص2331
24) اخبارالطوال، ترجمه، ص158
25) الاستیعاب، ج‏3، ص1378
26) أنساب‏الأشراف، ج‏1، ص377 (چاپ‏زکار، ج‏1، ص483) / التنبیه‏والإشراف، ترجمه، متن، ص230
27) إمتاع‏الأسماع، ج‏9، ص292
28) تاریخ‏الإسلام، ج‏2، ص161 / إمتاع‏الأسماع، ج‏12، ص181 / البدایة و النهایة، ج‏4، ص6
29) امامت‏وسیاست، ترجمه، ص79 / الطبقات‏الکبری، ج‏3، ص339
30) الطبقات‏الکبری، ج‏3، ص339
31) امامت‏ و سیاست، ترجمه، ص132
32) همان
33) اسدالغابه، ج3، ص160
34) الاستیعاب، ج‏3، ص1228 / أسد الغابة، ج‏3، ص161
35) إمتاع‏الأسماع، ج‏14، ص75
36) همان، ج1، ص190
37) همان، ص248
38) تاریخ‏الطبری، ترجمه، ج‏6، ص2282
39) الاستیعاب، ج‏2، صص729و730 / أسدالغابة، ج‏2، ص419
40) الاستیعاب، ج‏2، ص733
41) البدایة و النهایة، ج‏7، ص 145 / الطبقات‏الکبری، ترجمه، ج‏3، ص197
42) الاستیعاب، ج‏1، ص76
43) تاریخ‏الطبری، ترجمه، ج‏4، ص1338
44) أنساب‏الأشراف، ج‏1، ص474 (چاپ‏زکار، ج‏2، ص115) / أسدالغابة، ج‏1، ص80
45) همان / همان
46) تاریخ‏الطبری، ترجمه، ج‏6، ص2379
47) الطبقات‏الکبری، ترجمه، ج‏4، ص60
48) اخبارالطوال، ترجمه، ص180
49) تاریخ‏ یعقوبی، ترجمه، ج‏2، ص52
50) المغازی، ترجمه، متن، ص226
51) الغارات، ترجمه، ص373
52) الطبقات‏الکبری، ترجمه، مقدمه، ص17
53) همان، ج‏5، ص13
54) الفتوح، ترجمه، متن، ص1003 / مروج الذهب، ج‏2، صص6- 7
55) پیکارصفین، ترجمه، ص294
56) دلائل‏النبوة/ترجمه،ج‏2،ص:192
57) الاستیعاب،ج‏1،ص:345
58) الإصابة، ج‏2، ص56
59) التنبیه ‏و الإشراف، ترجمه، متن، ص269
60) أنساب‏الأشراف، ج‏5، ص599 (چاپ‏زکار، ج‏6، ص228)
61) الإصابة، ج‏5، ص458
62) أسدالغابة، ج‏4، ص94
63) آفرینش ‏و تاریخ، ترجمه، ج‏2، ص652
64) أنساب‏الأشراف، ج‏10، صص258و259 / الإصابة، ج‏5، صص323و324
65) الاستیعاب، ج‏3، ص1262 / أسدالغابة، ج‏4، ص64
66) أنساب‏الأشراف، ج‏5، صص132و133 (چاپ‏زکار، ج‏5، ص140)
67) تاریخ‏الإسلام، ج‏3، ص547
68) أسدالغابة، ج‏4، ص64 / الاستیعاب، ج‏3، ص1263


منبع : مشرق نیوز



میم شین ::: پنج شنبه 89/12/26::: ساعت 11:6 عصر


یک مقام امنیتی عربستان سعودی اعلام کرد که یکی از نیروهای اعزام شده این کشور به بحرین در ناآرامی‌ها کشته شده است.

به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری آلمان، یک مقام امنیتی سعودی از کشته شدن اولین نیروی سعودی در بحرین خبر داد. 
 
این مقام امنیتی که خواست نامش فاش نشود اعلام کرد: یک نیرو از نیروهای زمینی سعودی با درجه سروان امروز سه شنبه در درگیریهای بحرین کشته شد. 
 
این منبع اعلام کرد که عاملان این حادثه هنوز ناشناس هستند. 
 
 
روز گذشته عربستان سعودی برای جلوگیری از سقوط رژیم بحرین و سرکوب قیام مردمی هزار نیرو به بحرین اعزام کرد. 

منبع : رجانیوز


میم شین ::: پنج شنبه 89/12/26::: ساعت 11:6 عصر


اسفندیار رحیم مشایی 27 اسفند به آمریکا سفر می کند تا نوروز را در کنار ایرانیان مقیم این کشور باشد.

به گزارش خبرنگار سیاسی مشرق، اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر رئیس جمهور برای دیدار با ایرانیان مقیم آمریکا در ایام نوروز، 27 اسفند به این کشور سفر می کند.

گفته می شود تعدادی از معاونین مشایی به همراه خانواده هایشان نیز دراین سفر رئیس دفتر رئیس جمهور را همراهی می کنند.

در حالی که مدت این سفر 3 روز ذکر شده، برخی منابع می گویند این سفر ممکن است 5 تا 8 روز به طول بیانجامد.

هنوز از صدور ویزا برای این سفر از سوی دولت آمریکا خبری منتشر نشده است.

بنابر این گزارش، قرار است مشایی پس از بازگشت از سفر آمریکا، در جشن نوروز که با حضور روسای جمهور و مقامات بیش از 10 کشور در تهران برگزار می شود شرکت کند.


منبع : مشرق نیوز



میم شین ::: پنج شنبه 89/12/26::: ساعت 11:6 عصر

<      1   2   3   4   5   >>   >

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 14
کل بازدید :213132
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>لینک دوستان<<
سیب سرخ
دیار عاشقان
.عاشق خدا .
بلوچستان
►▌ استان قدس ▌ ◄
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
****شهرستان بجنورد****
صراط مستقیم
*نهانخانه جان*
@@@گل گندم@@@
منادی معرفت
پیامنمای جامع
یادداشتهای فانوس
مرام و معرفت
سربازی در مسیر
برادران شهید هاشمی
یامهدی
دل نوشته
ترخون
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
خادمین حضرت فاطمه سلام الله علیها ،جیرفت
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
حق من حجاب
عمارمیاندواب
نت سرای الماس
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
داستان سرا
Tarranome Ziba
منتظران شهادت
مثلث یک ضلعی
کانون فرهنگی شهید چمران شیخ طوسی اصفهان
رویابین
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
منتظران مهدی(عج)
شَبـَــــــــــــــکَة المِشـــــــــــــکاة الإسلامیــــــــــة
mehrabani
ღღدخــــتــــــرصــــورتـــــیღღ
ماه مهربان من
تجربه های مربی کوچک
ღ♥ღ من و تو ღ♥ღ
بر و بچه های ارزشی
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
حفاظ
جالب انگیزناک
مطلع مهرورزی ومحبت
پایگاه شهید کریم مینا سرشت
* امام مبین *
فکر نو مساوی پیشرفت
روزه
حاج آقا مسئلةٌ
یکی بود هنوزهم هست
صحیفه
اسلام یعنی تسلیم
شهادت
گرداب
روستای جندابه
کیستی ما ( وبلاگ وحید یامین پور )
هفته نامه 9 دی
کلام نور
9 دی 88
دریافت سوابق بیمه تامین اجتماعی
امام صدر نیوز
سایت موسسه فرهنگی شهید آوینی
جام نیوز
伊斯兰教 什叶派 ఠ
هر از گاهی یک مکس کوتاه ...
پایگاه خبری تحلیلی زنان پرس
آموزش تست زدن کنکور
 
>>لوگوی دوستان<<
 
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<