بسمه تعالی من الان میمیرم اما برای انتخابات بعدی ریاست جمهوری بر می گردم...
اینجانب مهدی کروبی پس از سالها رنج و سختی و فشارهای گوناگون برای وطن باید شما را تنها بگذارم و بروم.
من دوران طولانی را به آرزوی رسیدن به صندلی ریاست جمهوری نشستم و یک بار هم خوابیدم که ای کاش نمی خوابیدم، باید ملّت ایران بدانند که اگر من به این مقام می رسیدم بعد از آن به جام جهانی می رفتم و پوز برزیل را در یک مناظره تاریخی تلویزیونی می زدم. ریاست جمهوری را فقط به خاطر خدمت صادقانه دوست داشتم و از شما فرزندانم می خواهم چرخ صندلی ریاست جمهوری را در قبرم بگذارید تا در قیامت نشانی باشد از خدمت من به مردم.
فرزندان من بروید یک چوب سبز بیاورید تا به شما پندی بدهم... ببنید تا یک چوب سبز را خم می کنی میشکند، اگر دو چوب سبز بیاورید هم می شکند. امّا اگر ده چوب سبز بیاورید نمی شکند... ظاهراً این هم شکست، بیست چوب سبز بیاورید فرزندان من... نمی دانم چرا این هم شکست... بروید پنجاه چوب سبز بیاورید.... ای لعنت به شما این چه چوبی است که هر چقدر هم زیاد باشد بازهم می شکند. اصلاً نخواستیم بابا داشتم می گفتم...
فرزندان من طبقه سیزدهم ساختمان طالقانی را درون قبر من بگذارید، تا مرا به یاد زندان تنگ و تاریک دنیا بیاندازد. فرزندانم مابقی داراییهای من به شرح زیر تقسیم شود:
1- صد میلیون به دکتر حسینی شکنجه گر ساواک که مرا کتک زد تا در آینده با آن کتکها به مقام و منصب برسم.
2- صد میلیون به رجوی بدهید که از من بعنوان رئیس جمهوری ایران یاد کرد و خودش خضوع کرده دیگر رئیس جمهور نبود.
3- مبلغی پول از شیمون پرز و اوباما طلب دارم که آنها را بگیرید و خرج کفن و دفن کنید.
4- به تمام مردم ایران از اموالی که از امام اجازه ان را گرفته بودم نفری هفتاد هزار تومان بدهید که به من رأی دادند.
ای فرزندانم اموال غیر منقول من را به شرح زیر بین خود تقسیم کنید:
1- زمینهای لواسانات را که در دوران خدمت صادقانه در بنیاد شهید خریده ام به فرزندم علی که بخاطر من تجاوزات متعددی را تحمل کرده بدهید.
2- منزل حقیر شش هزار متری نیاوران را که در دوران ریاست بر مجلس خریده ام به پسر دیگرم حسین بدهید که همواره در حفظ جان من بسیار کوشا بود.
3- زمینهای چند هزار هکتاری واقع در رفسنجان را که اخیراً هدیه گرفته بودم بین دخترانم تقسیم کنید.
4- کارخانه تولید پفک نمکی و چی توز که به نام خودم است را در زمان سازندگی جناب کرباسچی برایم بنا کرد به زن هفتمم و فرزندانش بدهید.
مابقی مال و اموال و حساب بانکی سوئیس و هدیای نقدی و غیر نقدی که در طول عمرم جمع کردم و هدایایی که از سیا و موساد و ام آی شیش گرفتم و نذورات شیوخ خلیج و... را که برای سفر خارج اختصاص داده بودم را به صورت مساوی بین مابقی زنانم تقسیم کنید و به زن اولم هیچی ندهید چون هرجا می رفتم تبلیغات انتخاباتی می آمد کنارم می نشست تا اونهای که اون پائین مرقصیدند مرا گول نزنند و....