باسمه تعالی
ان شاءالله مباحثی که پیرامون خودشناسی تاکنون ارایه شده است مورد استفاده شما قرار گرفته باشد.
به نظر بنده بحث حول این محور تا همین جا کافی باشد، البته سبکی که پیموده شد ما را به حد اعلای خودشناسی نمی رساند لیکن حداقل هایی که برای امر ازدواج ضروری است را به ما می آموزد.
- ضرورت اصل خودشناسی در ازدواج
هر چند این بحث باید در ابتدای کار بیان می شد ولی الان هم موقعیت خوبی است برای طرح این مبحث.
و اما پاسخ این سئوال که خودشناسی برای چه؟
من تا ندانم "کی" هستم نمی دانم چه می خواهم و تا ندانم چه می خواهم نمی دانم دنبال چه کسی برای زندگی مشترک آینده خود باشم و طرف مقابلم باید چه طور انسانی باشد حال ممکن است بگویید مهم نیست همینطوری هم می شود اقدام به ازدواج کرد.
بله ممکن است ازدواجی رخ دهد ولی انتهای آن به 2 مساله ختم خواهد شد ( کاری به استثناها نداشته باشید ) :
الف ) طلاق مرسوم در اجتماع ( جداشدن زن و مرد به خاطر درک نکردن یکدیگر چون هر کدام در دنیای خاص یا حتی متضاد سیر می کنند.)زن ومرد می توانستند قبل از ازدواج بیشتر روحیات خود و طرف مقابل را درک کنند که اکنون به طلاق منجر نشود.
ب ) طلاق عاطفی ( زن و مرد در حال زندگی با هم هستند و به قول امروزیها زندگی مسالمت آمیز دارند ولی هیچ انس، محبت و عاطفه ای به همدیگر ندارند.)
پس:خود را می شناسم تا از خواسته های خود آگاه شوم و وقتی فهمیدم خواسته های من چیست خواهم فهمید به دنبال چه کسی بگردم و وقتی او را یافتم دقت می کنم ببینم حتما نیمه گم شده واقعی من باشد و سپس با توکل به خداوند متعال اقدام به همسری با او خواهم نمود.
با عنایت خداوند متعال در مبحث جدیدی که در آینده نزدیک خواهیم گشود به معیارها و ملاکهایی که باید در امر ازدواج به آنها تکیه کرد می پردازیم.
تعدادی از این ملاکها اصلی و مابقی آنها سلیقه ای می باشند.
تا آینده ای نزدیک خدانگهدار